قاسمی|شهرآرانیوز؛ در ابتدای این نشست که امروز (۳ تیر) در کافه کتاب آفتاب برگزار شد، دکتر احمد آفتابی توضیحاتی درباره این کتاب داد و سپس مجتبی آل سیدان به نقد کتاب پرداخت.
آلسیدان در ابتدای صحبتهایش گفت: در اوضاعی که در محاصره کتابهای رنگارنگی هستیم که «بیخبریافزا» هستند، صحبتکردن و تبلیغ از کتابی که درباره این وضعیت «بیخبری» هشدار میدهد، خوشحالکننده است.
به گفته آل سیدان، نکته مهم درباره کتاب «هیچکاک فلسفی» این است که قهرمان کتاب بیش از هر چیز دیگری خود هیچکاک و فیلم «سرگیجه» است.
او با بیان اینکه هیچ چیزی مهمتر از خود فیلم و جهان هیچکاک در کتاب نیست، افزود: این فیلم جزءبهجزء در بخشهای مختلف کتاب تشریح میشود. اما از آن مهمتر بیان و بصیرت پیچیده، عمیق و دقیق درباره ماهیت روابط بشری و انسانی است. این بصیرتی که هیچکاک در فیلم «سرگیجه» نشان میدهد، ماهیتی منحصربهفرد دارد و بصیرتی شگفتانگیز است.
این منتقد کتاب در ادامه بیان کرد: منظور از بصیرت و بینش فیلمساز این است که هنرمند میتواند از دل یک داستان و روابط مشخص درباره یک واقعیت خاص چیزی را درباره رفتار انسانی روشن کند که در غیر این صورت، شاید فهمنشده باقی میماند. این موضوع میتواند حقیقت عام درباره بشریت را به نمایش بگذارد و این همان ویژگی است که در این کتاب برجسته است.
به گفته آل سیدان، دقیقخواندن و چندباره دیدن فیلم، توجه ویژه مؤلف به چگونه نشاندادن محتوا، توجه به کلیت جهان مؤلف و اسیرنبودن مؤلف در دانستههای تئوریک خودش، لوازمی است که رابرت پیپین در تفسیر این کتاب از آنها استفاده کرده است.
او در بخشی دیگر از صحبتهایش توضیح داد: مهمترین ویژگی کتاب همان است که خود هیچکاک روی آن دست میگذارد و آن سوءتفاهم در روابط انسانی است. جهان هیچکاک وضع بشری را ترسیم میکند که نامش بیخبری است و فیلم «سرگیجه» این وضعیت بیخبری را ترسیم کرده است.
او در پایان به فیلم «سرگیجه» پرداخت و گفت: ویژگی منحصربهفرد درباره این فیلم این است که فیلم بهشکلی عجیب گزنده و تلخ است و علت آن است که برای مخاطب جایی برای توهم یا شاید بهتعبیری، دلخوشی و امیدواری نمیگذارد.
در ادامه امیر خضراییمنش به گفتوگو درباره فرایند انتخاب و ترجمه این کتاب پرداخت. او در ابتدا توضیح داد که حدود ۱۰ سال زمان برده است تا بتواند این کتاب را ترجمه کند.
خضراییمنش دراینباره گفت: ۷ سال پیش، پس از مطالعه درباره دورههای مختلف هنری و فلسفی به «رابرت پیپین» رسیدم. برایم خیلی جالب بود وقتی فهمیدم این فیلسوف در حوزه هگلشناسی سرآمد است و جالبتر اینکه فهمیدم کتاب سینمایی نوشته است.
او با بیان اینکه ویژگی شاهکارهای هنری این است که در طول زمان مفسران قلابی خود را رسوا میکنند، افزود: برخی فیلسوفان از جمله هگل سعی کردهاند به برخی مسائل درباره روابط انسانی نزدیک شوند، اما در نهایت فلسفه نتوانسته است آن مسائل را بفهمد و پیپین میگوید آن چیزی که میتواند این فهم را به وجود بیاورد، هنر و ادبیات است.
به گفته او، رابرت پیپین به این نکته قائل است که یکی از چیزهایی که میتواند کمک کند تا کمی به پیچیدگیها فائق آییم، ادبیات و سینماست.
او در پایان درباره شیوه ترجمه این کتاب صحبت کرد و یادآور شد: من بهعنوان مخاطب، ترجمههای بسیاری را خواندهام و معتقدم بسیاری از مترجمان خوب کشور در عین اینکه محتوایی را منتقل میکردهاند، به ما فارسینوشتن را هم آموختهاند. این برای من هم یک مشغله ذهنی بود که وقتی ترجمه میکنم، صرفا محتوا را منتقل نکنم.